رنگ در معماری Color in Architecture — More Than Just Decoration توسط فرانک اچ. Mahnke رنگ عنصر جدایی ناپذیر دنیای ما است ، نه تنها در محیط طبیعی بلکه در محیط معماری دست ساز بشر. رنگ همیشه نقشی در روند تکاملی انسان ایفا می کند. محیط و رنگهای آن درک می شوند و مغز آنچه را که براساس یک هدف عینی و ذهنی درک می کند پردازش و قضاوت می کند. تأثیر روانشناختی ، ارتباطات ، اطلاعات و تأثیرات آن بر روان ، جنبه های فرایندهای داوری ادراکی ما هستند. از این رو اهداف طراحی رنگ در یک فضای معماری تنها به دکوراسیون منتقل نمی شوند. به خصوص در یازده دهه گذشته ، مشاهدات تجربی و مطالعات علمی ثابت کرده اند که واکنش انسان-محیط در محیط معماری براساس درک حسی رنگ درصد زیادی را شامل می شود. این مطالعات شامل رشته های روانشناسی ، روانشناسی معماری ، روانشناسی رنگ ، عصب شناسی ، ارگونومی بصری ، روانگردان ها و غیره است. به طور خلاصه ، تأیید می کند که پاسخ انسان به رنگ کاملاً از نظر روانشناختی و فیزیولوژیکی بر ما تأثیر می گذارد. فابر بیرن ، آمریکایی ، پدر روانشناسی رنگ کاربردی مبدأ رنگ های OSHA و اولین کسی که حرفه مشاور رنگ را در سال 1936 بنا نهاده بود ، اعلام کرد: "مطالعه رنگ در اصل یک علم ذهنی و روانشناختی است. رنگ خود به احساس اشاره دارد. رنگ یک درک حسی است و مانند هر ادراک حسی ، دارای جلوه هایی است که به صورت نمادین ، ارتباطی ، سینتیکی و احساسی است. این منطق خود آشکار با تحقیقات علمی به اثبات رسیده است. از آنجا که بدن و ذهن یک موجودیت هستند ، جنبه های عصبی ، روانشناختی ، ارگونومی بینایی و تأثیرات روانشناختی رنگ از مؤلفه های ارگونومی رنگ هستند. این موارد درنظرگرفته شده است که هدف از آن تبعیت از محافظت از بهزیستی روانشناختی و فیزیولوژیکی انسان در محیط ساخته شده توسط انسان است. مشخص کننده / طراح رنگ وظیفه دارد تا بداند چگونه دریافت تحریک بصری ، پردازش و پاسخ های برانگیخته آن در رابطه با سیستم هورمونی ، بهترین امکانات را برای رفاه انسان ایجاد می کند. این امر در محیط های متنوعی از جمله امکانات پزشکی و روانپزشکی ، دفاتر اداری ، کارخانه های صنعتی و تولیدی ، امکانات آموزشی ، خانه های سالمندان ، مراکز درمانی و غیره از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هرکدام در درون خود وظایف و کارکردهای مختلفی دارند. روانشناسی رنگ یکی از نتایج بارز در رابطه با رنگ و ارتباط خلق و خوی رنگ ، سازگاری آن از نظر فرهنگی از یک فرد به فرد دیگر و گروهی به گروه است. تعداد زیادی از مطالعات درمورد مقایسه موضوعات انسانی در سراسر جهان ، مانند مردان با زنان ، کودکان با بزرگسالان ، افراد غیر معمول با معماران و حتی میمون ها برای انسان ها نشان می دهد که رنگ یک زبان بین المللی است که توسط همه درک شده است. تصور یک رنگ و پیامی که منتقل می کند از اهمیت ویژه ای در ایجاد روحیه روانی یا محیطی برخوردار است که از عملکرد یک فضا پشتیبانی می کند. یک کلاس درس عملکردی متفاوت از اتاق بیمارستانی دارد. فضای اداری یک خط تولید و غیره نیست. ذکر چند نمونه در مورد رنگ ها و آنچه آنها بیان می کنند: رنگ زرد پاستیل احساس آفتابی ، دوستانه ، نرم به شما می دهد. پیام در فضای داخلی تحریک کننده ، درخشندگی ، آرامش است. قرمز تحریک کننده ، پرشور ، تحریک آمیز ، آتشین ، پرخاشگر است. پیام در فضای داخلی پرخاشگر ، ترقی ، غالب است. سبز متعادل ، طبیعی ، آرام با پیام سادگی ، امنیت ، تعادل است. سفید بیان باز ، گسترده ، بی طرف ، استریل را نشان می دهد. پیام خلوص ، عقیم بودن ، پوچی ، بی قاطعیت بودن است. بدیهی است که این یک نمونه بسیار کوچک است زیرا همه رنگ ها هنگام تغییر در فاکتور سبکی (نور به تاریکی) و اشباع ، شخصیت خود را تغییر می دهند. جنبه های مغز و اعصاب بخشی از تحقیقات عصب شناختی ، کشف چگونگی پردازش و واکنش مغز به اطلاعات حسی ناشی از دنیای خارجی و چگونگی این تأثیر در انسان است. برای مشخصه رنگ به خصوص مهم است تحقیق در مورد ارائه دو افراط ادراکی در محیط شناخته شده به عنوان محرومیت حسی و اضافه بار حسی ، همچنین به عنوان یکنواختی (یا تخریب) و بیش از حد تخمین زده می شود. درگیر شکل گیری شبکیه است که همیشه به دنبال حفظ سطح عادی است ، اما می تواند (و ممکن است) نقص داشته باشد. تحقیقات استرس نشان داده است که حالات یکنواختی حسی یا تحریک بیش از حد می تواند باعث ایجاد اختلال در ارگانیسم شود. یکنواختی سیگنالهای ضعیف محیطی و سیگنال های گیج کننده بیش از حد را ارسال می کند. مطالعات نشان داده است که افرادی که در معرض محیط محض قرار دارند علائم بیقراری ، تحریک پذیری ، واکنش بیش از حد عاطفی ، مشکلات غلظت ، اختلالات ادراک و در برخی موارد واکنشهای شدیدتری را نشان می دهند. علائم اصلی یک محیط کم تحرک ، شدت ضعف رنگها ، هماهنگی های تک رنگ ، رنگهای دستیابی ، تضادهای رنگی ضعیف یا یکنواخت است. تحریک بیش از حد باعث تغییر در میزان تنفس ، افزایش ضربان نبض و فشار خون می شود. افزایش تنش عضلانی. واکنشهای روانپزشکی در انواع مختلف؛ و احتمالاً عوارض پزشکی پیچیده ای ، از جمله افزایش حساسیت به عفونت ، بیماری عروق کرونر و زخم. تحقیقات استرس نشان داده است که این علائم به عنوان اثرات معمولی بر افرادی که تحت فشار بیش از حد قرار گرفته اند. علائم اصلی یک محیط بزرگ تخمین زده شده شدت رنگ شدید (بسیار اشباع) ، هارمونی های رنگی بسیار پیچیده یا نامرتب هستند ، تضادهایی که خود را بسیار قوی نشان می دهند ، بیش از حد بسیاری از الگوهای رنگی بصری پیچیده. در مقاله تحقیقاتی دکتر R. Kuller گروه روانشناسی معماری در دانشگاه لوند با عنوان یک الگوی عاطفی از تعامل انسان با محیط زیست ، چنین آمده است: "تحقیقات اخیر در زمینه روانشناسی عصبی نشان می دهد که پاسخ های عاطفی سریع تر هستند. اساسی تر از فرآیندهای شناختی. " محیط های معماری - احساسات و روانگردان پروفسور معماری سون لیندستروم در سال 1987 اظهار داشت: "با هر محصول خاص معماری ، این واکنش احساسی خودبخودی است که از اهمیت ویژه ای برخوردار است." محیط عواطفی را تولید می کند که به نوبه خود با روان درمانی مرتبط است. طب روانشناختی تأکید می کند که اختلالات جسمی ممکن است از طریق عوامل روانشناختی منشاء یابد ، بر آنها تشدید شود و برعکس. این دانش رایج است که استرس ممکن است باعث سردرد شود ، اضطراب باعث می شود قلب سریعتر ضرب و شتم شود و عصبانیت و پریشانی ممکن است بر معده تأثیر بگذارد ، به عنوان شایع ترین وقایع نامگذاری شود. البته این لیست شامل فشار خون بالا ، تپش قلب ، سردرد میگرنی ، اگزما ، ناتوانی جنسی و غیره است. تحقیقات علمی همچنین پیوندی به PNI - Psycho-Neuro-Immunology را ایجاد کرده است که به وضوح نشان می دهد شبکه های فیبرهای عصبی و پلهای مولکولی روان و بدن را با یکدیگر متصل می کنند و این احساسات کاملاً در سلولهای ارگانیسم نفوذ می کند. از این رو ، تحقیقات نشان می دهد که یک روحیه مثبت عاطفی ، سیستم دفاعی بدن را در برابر بیماری تقویت می کند ، در حالی که یک قاب عاطفی منفی دارای اثر تضعیف کننده ای است. نسبت به طراحان پاسخی است که دیوید فلتن (استاد نوروبیولوژی و آناتومی دانشکده پزشکی در دانشگاه روچستر نیویورک) داده است به این سؤال: "چه زمانی تعامل بین ذهن و بدن ارتباط برقرار می کند؟" : "لحظه ای که ما شروع به درک تحریک حسی می کنیم." ارگونومی بصری و رنگ احتمالاً یكی از كمترین عوامل شناخته شده در تعیین رنگ مناسب ، نقش آن در حفظ كارایی و راحتی بینایی است. فرآیند سازگاری چشم مستلزم واکنش فوری چشم نسبت به تغییر در درجه روشنایی است. بازتاب نور پایین باعث گشاد شدن مردمک می شود و برعکس برای بازتاب بالاتر صحیح است. چشم چگالی درخشان را می بیند و نه شدت روشنایی. چگالی درخشان همان چیزی است که چشم ها هنگام بازتاب نور از سطح (کف ، دیوارها ، مبلمان) دریافت می کنند. اگر اختلاف بین چگالی درخشان در نمای بسیار زیاد باشد ، عضله عنبیه به دلیل تنظیم مداوم سفت می شود ، بنابراین باعث خستگی چشم می شود. مطالعات نشان داده اند که اختلافات مناسب در تراکم درخشان می تواند از خستگی چشم جلوگیری کرده و حدت بینایی را افزایش دهد ، و در نتیجه بهره وری را نیز به همراه دارد. رنگ سطوح مقدار معینی از نور را جذب و منعکس می کند. این اندازه گیری ها به مقادیر بازتاب نور گفته می شوند. تقریباً همه شرکت های رنگ آمیزی آنها را روی عرشه فن رنگی خود تحت LR یا LRV نشان می دهند. هنجارهای بین المللی عبارتند از 3/3 بازتاب نور در یک فضا. این نشان می دهد که کف باید حدود 20٪ ، مبلمان 25-40٪ ، دیوارها 40-60٪ منعکس کند. تعیین 3-1 به این معنی است که سبکترین رنگ (60٪) تقسیم بر تاریک ترین (20٪) با نسبت 3-1 است. با این حال ، ارگونومیست های بصری طراحان رنگ نیستند. یک دیوار زرد با 60٪ دیگر زرد نیست بلکه برنزه است. تنها راه حل این است که اگر به عنوان مثال دیوارها را به 75٪ بازتاب نور رساند ، بنابراین باید درصد کف و اثاثیه را نیز تضمین کرد تا اطمینان حاصل شود که هنوز هم کنتراستهای شدید در تاریکی و نور کنترل می شود. واقعیت جالب این است که اگر این قوانین توسط جامعه طراحی شناخته می شدند ، دیوارهای سفید وجود نخواهد داشت - فقط سقف هایی در جایی وجود دارند که 80-90٪ پذیرش می شوند. شکاف برنامه دکتر R. Küller در سند خود D15: 81 در مورد تأثیرات نور و رنگ برای شورای تحقیقات سوئدی در سوئد نوشت: "در طول این کار ، آشکار شد که واقعیت ها و نتایج بسیار زیادی وجود دارد. تقریباً هرگز در عمل و آموزش مورد توجه قرار نمی گیرد. بنابراین ، یک فاصله بین تحقیق از یک سو و تمرین از سوی دیگر پیدا می کند. شکاف کاربردهای نامفهوم. " بیانیه وی بیانگر نگرانی های انجمن بین المللی مشاوران / طراحان IACC است که در سال 1957 با حضور حدود 50 معمار ، طراح ، هنرمند ، مربی ، روانشناس و دانشمند از 12 کشور تاسیس شد. نیروی محرک عدم وجود آموزش صالح در حرفه هایی که خواستار استفاده از رنگ هستند. با همکاری کارشناسان شناخته شده ملی و بین المللی ، یک برنامه آموزشی / اعتباربینی میان رشته ای در سالزبورگ اتریش با هدایت دکتر هاینریش فریلینگ ، بنیانگذار انستیتو روانشناسی رنگ آلمان تاسیس شد. اکنون به عنوان آکادمی رنگ و محیط زیست IACC شناخته می شود. تا به امروز ، این برنامه همچنین در ایالات متحده برای همه شرکت کنندگان بین المللی انگلیسی زبان انجام می شود. میلان ، ایتالیا و مدارس IACC ژاپن برای طراحی رنگ و داخلی ، ناگوایا ، توکیو ، کیوتو ، فوکووکا ، هیروشیما و ساپورو. بدون شک ، فرض این که رنگ چیزی بیش از دکوراسیون نیست و مشخصات رنگ را می توان با تفسیرهای شخصی برطرف کرد یا حل کرد یا موارد زیر از روندهای رنگ و اصطلاحات طراحی در مد فعلی کاملاً نادرست و ضد تولید است. طراحی انسانی ، انسان را در مرکز دغدغه و هدف خود قرار می دهد. بنابراین ، باید به رفاه و کرامت انسانی علاقه نشان داد. منبع: www. archinect.com فایل های پیوست {{Media:AttachFiles}} مهارت های کلیدی یاد بگیرید! تری دی مکس یا رویت؟ آنچه از قراردادهای بیم باید بدانیم ؟ بخش اول آنچه از قراردادهای بیم باید بدانیم ؟ بخش دوم تری دی مکس یا رویت ؟ بخش دوم ... نقش ابعاد مدلسازی اطلاعات ساختمان (بیم) در موفقیت پروژه چگونه بیم به ما در صرفه جویی در وقت و هزینه کمک می کند؟ مدل سازی اطلاعات ساختمان چیست؟ 7 مقاله که بهترین های BIM را نشان می دهد آیا روسیه به ستاره شمالی فناوری بیم تبدیل خواهد شد؟ ویژگی های 12 سبک معماری از دوران باستان تا به امروز